کتاب داستان (یک دختر اهل کارولینای جنوبی) از فرزاد خدنگ منتشر و راهی بازار کتاب شد.
هر چند این کتاب با زبان اول شخص نگاشته شده، اما همانطور که از نامش پیداست، آن چیزی نیست که شما از یک داستان کلیشه ای با نگاه و زبان اول شخص انتظار دارید. داستان این کتاب متفاوت بوده و متفاوت بیان شده است. در عین حال نویسنده در این داستان از دغدغه های جوانی سخن گفته و خواننده را به دنیایی متفاوت راهنمایی میکند.
اگر به قالب داستان علاقه مند هستید و داستان های ساده و کلیشه ای را دوست ندارید، این کتاب میتواند شما را به دنیایی متفاوت برده و سرشار از لذت کند.
آرزوی موفقیت برای این نویسنده جوان و خوش آتیه داریم.
لازم به ذکر از فرزاد خدنگ مجموعه شعری به نام ( دهان هایی که در سرم حرف می زنند) نیز از انتشارات امرتات به چاپ رسیده است.
########
قسمتی کوتاه از کتاب را در ادامه بخوانید:
… آدم باید خودش را بکشد بعد یک گوشه بایستد، کمی به تاسف دیگران بخندد و از ترس دیگران بترسد.
منتها لکههای خون باید دیوار پشت سر را کاملا بپوشانند. اینطور همه به این باور میرسند که مرگ از روبرو آمده و من فرار نکردهام. بلکه مرگِ من از من رد شده است.
باید از ابتدا با شما رک باشم، هرچند با خودم در کسری از این ۲۶سال رک نبودهام و از رک بودن هم ترسیدهام. من میترسم از همهچیز. و این نه در کودکی من و نه در خاطرات من ثبت شده بلکه در آینده من پیداست. درست جایی که به تاسف دیگران میخندم و از ترس آنها میترسم.
دیگران مثل من میترسند که نکند این ماجرا برای آنها هم اتفاق بیافتد اما من برخلاف آنها اینجا ایستادهام و به سرد شدن لولهی نقرهای تفنگی نگاه میکنم که از دهانم خودش را پرت کرده بیرون. لولهای که قبل از اینکه در دهانم خودی نشان بدهد از حرفهایی که قرار نبود بعدا بزنم سردش شده. و حالا کنار من که با سری باز به دیوار تکیه دادهام به تاسف دیگران میخندد و از ترس دیگران میترسد.
همیشه رنگ قرمز را دوست داشتهام، از کودکی مثل تمام مورد علاقههایم قسمتی از زندگی روزمرهام را تشکیل میداده و برخلاف دیگران قاب یا تایش نکردهام تا رو یا توی کمد و امثالهم بگذارم. حالا هم قسمتی از من که دیگران میبینند را شامل میشود. شاید هم تمام درون من را که روی دیوار نقش بسته است و تکههای مغزم که روی دیوار پاشیدهاند را به رنگ خودش درآورده.
تکههایی که با دیگران حرف میزنند و میگویند: «به تاسف دیگران میخندم و از ترس دیگران میترسم»
– به تاسف دیگران میخندم و از ترس دیگران میترسم.
– به تاسف دیگران میخندم و از ترس دیگران میترسم.
– به تاسف دیگران میخندم و از ترس دیگران میترسم.
– …
قطعا فکر کردن بعد از مردن آنهم به دست خود از آرزوهای هر آدمی است. …
########
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.